شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

همۀ ما دوست داریم درست حرف بزنیم و اگر اهل نوشتن هستیم، مطابق اسلوب صحیح بنويسيم. قرآن دو بار به استحکامِ گفتار توصیه می‌کند: قولوا قَولاً سَدیداً. {احزاب: ۷۰} دوستداران خدا هم «شَطَط‌گو» نیستند. {کهف: ۱۴}
بانوی گرامی اسلام حضرت زهرا(س) در خطبۀ فدکیّه اذعان می‌کند که غلط‌گویی در مرامش نیست: «لا اَقولُ ما اَقولُ غَلَطاً».
اما علاوه بر گفتار و نوشتار صحیح، باید سعی کنیم درست بشنويم. اگر پای صحبت ناطقی نشسته‌ایم یا خواننده‌ای می‌خواند، مراقب باشیم کلماتش را به درستی استماع کنیم تا منظورش را آنگونه که درخور است، ملتفت شویم.
یکی از اتّفاقات نابهنجار که مفاهمه را به هم می‌ریزد، «غلط‌شنوی» است. اگر «اَلیم» بگویند و ما «علیم» بشنویم، فاجعه رخ می‌دهد. منظور ناطق «دردناک» است و ما معنای «دانا» در ذهنمان جا گرفته است. این کجا و آن کجا؟
خطرِ غلط‌شنوی در زبان فارسی نسبت به عربی بیشتر است؛ چون حروف «سين‏ و صاد و ث» و نیز «عین و الف» و «غین و قاف» و «ح و ه» و همچنین «ت و ط» در فارسی به یک‌شکل تلفّظ می‌شود. علم تجوید، تدبيری در زبان عربى است تا متكلّم با اختلاف تلفّظ، شنونده را روشن كند كه منظورش «عامر» است نه «آمر».
البتّه مشکل غلط‌شنوی به این آسانی حل نمی‌شود؛ چون دارای اَشکال‌ متعدّدی است. به یاد دارم طفل خردسالی بودم و در رادیوی زمان شاه تعبیر «بزرگ‌ارتشتاران» در وصف محمّدرضا پهلوى بکار می‌رفت؛ يعنى تارندۀ ارتشِ دشمن. من این کلمه را «ارتشداران» مى‌‏شنيدم؛ يعنى دارندۀ ارتشِ میهن!
بعدها که به اشتباهم پی بردم، اوّلش کمی شرمنده شدم؛ ولی با اندکی تأمّل حس کردم این اتّفاق آنقدرها هم فجیع نیست. درست است که کلمه را غلط شنیده‌ام؛ ولی به کمک ذهنم راست و ریسش کرده‌ام. بله! منظور اصلی گوینده درک نشده؛ ولی آنچه شنیدم هم بی‌معنا و بی‌ربط نیست.
به مرور وقتی با موارد دیگری از غلط‌شنوى‏ برخورد کردم، احساس کردم می‌توان با این پدیده کنار آمد و این تهديد را به فرصت تبديل كرد.
برخى از كلمات‏ وقتى غلط شنيده مى‌‏شوند، لايۀ تازه‌ای از كلام متکلّم که شاید خودش هم بدان متفطّن نیست، آشكار مى‌‏شود و ظرفيّت جدیدی از زبان به نمایش در می‌آید كه گرچه مدّنظر گوينده، نويسنده و شاعر نبوده؛ ولی حاصل کار را که با او در میان می‌گذاریم، اغلب ناخرسند که نیست، مسرور هم می‌شود.
اگر گوينده مى‌‏گويد: «صلوات جَلى ختم كن» و ما «صلواتِ جليل» مى‏‌شنويم، خب چه باک؟
اگر «تسویۀ حساب»، «تصفيۀ حساب» به گوش می‌خورد، چه غم؟
چرا اين فرصت را از كلام - حتی کلام خدا - سلب كنيم که خود را گسترش دهد؟ دوست طلبۀ فاضلم سید مصطفی صادقی به شوخی می‌گفت:
«اگر این حقّه‌ که سوار کردی بگیرد، راه برای تفاسیر هردمبیلی‌ات هم که سال‌هاست در پی آنی، باز می‌شود. این توجیه را هم می‌توانی بکنی که وقتی کلام از خدای نامحدود صادر شده، چرا برداشت ما از آن نامحدود نباشد؟!»
سال‌هاست ایدۀ «تکریمِ غلط‌شنوى!» در ذهنم نُضج گرفته است؛ یعنی پاسداشت اتّفاقی که دست کم در حوزهٔ طنز، شکسته‌ایست ‌که ارزد به صد هزار درست.
در صحنه‌ای از فيلم «اخراجى‌‏ها» (مسعود ده‌نمکی، ۱۳۸۶) رزمنده‌‏ها را با این فرمان برای نماز صبح بيدار مى‏‌كنند:
«پاشيد اذونه!»
بازيگر طنز، امین حیایی مى‌‏گويد: «از كدومه؟»
شنیدن «اذونه» (اذان است) به صورت «از اونه» (از آن است) مصداق شیرینِ غلط‌شنوی است.
ِ✍️ غلط‌شنوی در قرآن!
پا را فراتر می‌گذاریم و ردّ این ماجرا را در قرآن پی می‌گیریم. اوّلین بار در دههٔ ۶۰ به حضور این پدیده در مصحف شریف حسّاس شدم. استاد صوت و لحنم محمّدكاظم ندّاف در یکی از جلسات قرآن در قزوین عنوان کرد که اگر در قرائت سورۀ حمد دقّت کافی به عمل نیاید و حروف و کلمات، آنجا که باید بچسبد، مقطّع و جایی که شمرده باید خواند، به هم متصّل شود، اتّفاق بدی می‌افتد: اسامى بُت‏‌هاى متعدّدی از دل سورۀ حمد در می‌آید:
اگر در خوانشِ «الحمد لله ربّ العالمین» بگوییم: «اَلحَمْ/دُلِلْ/لاهِ» واژۀ «دُلِل» که نام بتی است، بیرون می‌زند! نیز:
للهِ رَب (هِرَب). مالكِ يَوم (كِيو). اياكَ نَعبد (كَنَع). اياكَ نَستعين (كَنَس). اهدنا الصّراط (دِنَص).
مطلب جدیدی بود. وقتی با این ذهنیّت سراغ دیگر آیات قرآن رفتم، گاه در ذهنم کلمات تازه و شگفت‌انگیزی منعکس می‌شد که در آن سنوات جرأت ابرازش را نداشتم.
این امر زمانی تشدید شد که در جلساتی شرکت می‌کردم که قاریان سنّتی و پیر، فارسی‌خوانی می‌کردند و مقیّد نبودند سین را از صاد مستقل بشنوانند. لذا به راحتی «اِلى اللهِ المصير» را «الی اللهِ المسير» می‌شنیدم {نور: ۴۲} و می‌دیدم بد هم نیست! چه «بازگشتگاه» معنا شود، چه «مسیر حرکت»، آخرش به خدا ختم می‌شود؛ پس چه غم؟
با تلاوت «هو ربُّ العَرشِ الکریم»، «عرش» را «أرش» می‌شنیدم: خدای کریمی که صاحب عوض‌‏دهی است و خسارت‌ها را جبران می‌کند. {مؤمنون: ۱۱۶}

قاری می‌خواند: «لاتُبطِلوا صَدَقاتِكم بالمَنّ و الأذٰى» {بقره: ۲۶۴} و «اَذٰی» صدای «عزا» می‌داد. ذهنم راست و ریسش می‌کرد که بعد از پرداخت صدقه، ارزش کارتان را با «عزا»گرفتن که وای پولمان رفت، زایل نکنید. قوّت قلبم این بود که در جای دیگر قرآن بعضی از اَعراب ملامت می‌شوند که چرا انفاق‌هایشان را غرامتِ از کف‌رفته می‌پندارند: و مِن الأعرابِ مَن یَتّخِذُ ما یُنفِقُ مَغرَماً. {توبه: ۹۸}
می‌توان محدود به زبان عربی نماند و جلوتر رفت. اگر در دل آیه، صدای فارسی یا انگلیسی شنیدیم، اجازۀ ظهور دهیم. یک فرد تئاتری در تلویزیون می‌گفت: در آیۀ «غُلبتِ الرّوم» می‌توان «روم» را نه نام کشور که واژۀ انگلیسی به معنای اتاق فکر درنظر گرفت!
رضا امیرخانی در رمان «بیوتن» در آیۀ «کُلّ مَن علیها فان» {رحمن: 26} کلمات «مَن» و «فان» را انگلیسی می‌شنود و آن را «برای هر انسانی تفریحی گذاشتیم» ترجمه می‌کند!
من = man
فان = fun
«لا اُقسم بِهذا البَلد» در یک آتمسفر طنز که مجوّزش را هم از آیةالله سبحانی گرفتیم، می‌تواند در مورد شاگرد زرنگ بکار رود: قسم به اين فردِ بلد كه از مطالعه کم نگذاشته!
آیۀ ۲۴ سورۀ تکویر: «وَ ما هُو عَلى الغيبِ بِضَنين». که «بِظَنين» و «بزنين!» شنيده مى‌‏شود؛ اولی عربی است. رابطه بین «غيب» و «ظنّ» هم در جاى ديگر قرآن هست: الّذین یَظُنّون اَنّهم مُلاقوا ربّهِم. باورمندان به غیب، ظن به ملاقات با خدا دارند. {بقره: ۴۶}
اما «بزنین» فارسی. خدا به عرب‌ها می‌گوید: «رَجماً بالغيب» نكنيد و تیر به تاریکی نیندازید و آهسته به فارس‌ها مى‌‏گويد:
«شما را نگفتم که. شما بزنين!» شاعرگفتنی: کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش - ولى آهسته مى‏‌گويم خدايا بى‌‏اثر باشد!
«اليهِ مَتاب» {رعد: ۳۰}. به سویش تاب نخور! پرتو نیفکن!
صبغةالله {بقره: ۱۳۸} را سبقت‌الله شنيدن و آن را به سبقت مکر و خدعۀ خدا بر دیگر مکرها و خدعه‌ها پیونددادن.
✍️ غلط‌شنوی در احادیث و ادعیۀ منقول از اهلبیت(ع)
دعاى شعبانيه: «وَ اعمُر قلبى بِطاعتِك» قلبم را به طاعتت آباد کن! كه «وَ أمُر» شنيده مى‏‌شود: قلبم را به طاعتت امر کن!
حدیث قدسی: «خلقتُ الخلق لِكَى أُعرف». خلق را آفریدم تا شناخته شوم. «كى» در فارسی معنای «چه وقت» می‌دهد: آفریدمشان ببینم کی شناخته مى‌‏شوم!
دعاى ندبه: «عَزيزٌ علَىّ أن أرَى الخلقَ و لا تُرى» بر من گران است كه خلق را ببينم و نه تو را! که اگر «تُرى» را «تو را» بشنویم، یعنی بر من سخت است خلق را ببینم نه تو را!
اگر در زمان غيبت هزينه كرديم و «اَينَ بقیةالله» را بنر کردیم، بعد از ظهور هم قابل استفاده است؛ کافیست «اَينَ» را «ايٖن» (اسم اشاره) بخوانيم!
دوست طلبه‌ام شیخ کریم عسکری در دهۀ ۷۰ در قزوین از «دف و نى» (نام آلبوم موسیقی) به غلط صداى «دَفِّنّى» مى‌‏شنيد.
✍️ غلط‌شنوی در اشعار
اگر شاعر تعمّد دارد واژهٔ دوم شنيده شود، نامش «اِغرا به جهل» و «ايهامِ تناسب» است. غلط‌شنوی اعم از آن است.
در کلمۀ «دختر بدرالدُّجٰى» کلمۀ «دُجٰى» را «دو جا» می‌شنويم. قریب به یقین شاعر در پس ذهنش اين غلط‌شنوى بوده كه گفته: «دختر بدرالدّجٰی امشب سه جا دارد عزا».
از حافظ: «تا به گيسوى تو دست ناسزايان كم رسد» كه «تا به گیسوی» به غلط «تاب گيسوى» شنیده می‌شود.
نیز: «حافظ! از آب زندگى شعر تو داد شربتم‏» که «از آب زندگى» را می‌توان «عذابِ زندگى» شنید و تناسبی است بین عذب و فرات و آب و شربت.
«روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است» از شاطر عبّاس صبوحى که «افطارم از آن» را به غلط می‌توان «رمضان» شنيد.
«يارم به يك لا پيرهن خوابيده زيرِ نسترن» كه شجريان در نوار دلشدگان می‌خواند و «نسترن» را «بسترم» مى‌‏شنيدم!
در سرود معروف ای ایران «برگو بی‌مهر تو چون کنم؟» را «در گونی مهر تو چون کنم؟» می‌شنیدم.
حافظ: گل در بر و می در کف و معشوق بکامست. «بکام» بازیگر فوتبال!
از سعدی: «هر كه با يار آشنا شد "گو/ز" خود بيگانه باش!»
زنده‌یاد سيد حسن حسينى در دهۀ ۶۰ شعر طنزی ساخت در وصف «محمدعلی زم» که در بیتی از آن داشت: «بگو/زم»
بنده با تکیه به «غلط‌شنوی» اشعاری نوشته‌ام؛ از جمله در بهمن ۹۴:
تو ساكِ غم برى از اين طرف به آنسو هِى‏
به زير چرخ قطارِ زمان هلاك شوى‏
ز غمْ برى شوى ار بعدِ «قنبرى» با شيخ
‏سوار واگن ترياك و سكس و ساك شوى‏
«غم بری» به غلط «قنبری» شنیده می‌شود. نیز:
گفت اعرابى به بنده توى نت:
چت كنى بذلت نمايم سى قِران‏
گاومان زاييد شيخا! زود باش
آصفم! خر بر مسيرِ صيغه ران‏!
«سی قران» و «صيغه ران» هر یک به جای دیگری شنیده می‌شود.
جمع‌‏بندى‏: غلط‌شنوی می‌تواند تولیدکنندۀ الفاظ معناداری باشد که مراد متکلّم نیست. همۀ ما دوست داریم درست حرف بزنیم، درست بنويسيم و درست بشنويم، اما دست کم در فضای طنز می‌توان به پدیدۀ غلط‌شنوی که باعث گسترش زبان و تولید محتوای ذوقمندانه می‌شود، مجال بروز داد.
نظر دهید 👈 t.me/qom44


برچسب‌ها: قرآن, سید مصطفی صادقی, طاهره آصف‌الحسینی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۷ساعت 2:11  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا