شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
اوّلين استماع دقیقتر «زمستان است» آلبوم شجريان، عليزاده، كلهر، همايون.ش (آرشیوشیخe52فايل1) بعد از 19 سال که از توليدش میگذرد.
نوت اصلىاش «ر» است كه انگار فقط نوتِ مبدأ است كه اگر يك نوت بريم بالاتر روى مى تأكيد كنيم مىشود نوا. (آيا در اين نوار، نوا نداريم؟ اگر داشتيم كه نمىگفتند داد ماهور و بيداد همايون و بس!) اگر 4 نوت بريم بالا روى لا تأكيد كنيم مىشود اصفهان.
دقيقه 6: همان پرده لا كه اصفهان را به ما ميده، پرده نهفت هم هست كه مىكشدت به ايست روى همان ر... و مىبينى كه در نواى گام ر هستى. اگر برى فا در حصار هستى.
7.55: شگفتا! عليزاده در همان پرده «ر» بيداد مىزند. يعنى خبر نداشتيم كه آن پرده كه مبدأ كار ما بود و نوا بود، مىتواند بيداد باشد كه قصد فرود در درآمد داشته باشى، خواهى فهميد كه همايونِ فا است كه در دقيقه 24/8 به درآمد مزبور اشاراتى مىشود. ولى در حزن همايون نمىماند و در دقيقه 28/8 نوتِ لاديز را مىگيرد كه رَنگ اصفهان بدهد و اصفهانش گامِ سُل است.
9.36: بعد از گروهنوازى كمانچه در همان نوتِ «ر» كه مبدأ كار بود، كار را پى مىگيرد. گاه به فا (حصار) اشاره مىكند.
فايل2:
شجريان روى نوت فا: سلامت را نمىخواهند پاسخ گفت. (آيا داد است يا حصار؟)
2.12: «وگر دست محبت سوى كس يازى» را كه مىخواند به نظرم براى اولين بار شجريان سمت و سو را مىبرد به درآمد ماهور كه همپرده با فا است.
3.49: شجريان روى كلمات «ديگر چه دارى چشم ز چشم دوستان دور يا نزديك» از ماهورِ فا واردِ نواى ر و سريع رنگ همايون مىدهد و ر را بيداد مىكند! كه به نظرم كمانچه، نهفت (لا) جواب مىدهد.
5.6: «نفس كز گرمگاه» را شجريان در نوسان بين ماهورِ فا و نواى ر و بيدادِ ر اجرا مىكند. گر چه انتقالها را شجريان خوب انجام مىدهد; ولى حس من اين است كه كمانچه اين نوسانها را بهتر و نرمتر انجام مىدهد; شايد پيداست كه ظرفيّت ساز آنهم كمانچه كلهر براى انتقالهاى نيمپرده و ربعپرده بيندستگاهى قويتر است.
7.39: براى اولين بار شجريان بيداد را در ر.ىِ اكتاو بالا اجرا مىكند؛ روى: «مسيحاى جوانمرد من»
فايل3:
2: اين پردۀ فا عجب پردهاى است! هم روى آن حصار (يا داد؟؟) قرار دارد هم درآمد همايون. (فايل 05 دقيقه 28/3 خواننده و بعدش كمانچه رسماً همايون فا را معرفى مىكنند.) هم درآمد ماهور هم عراق!:
«هوا بس ناجوانمردانه سر است / دمم... در بگشاى!»
(در دقيقه 17/4 رسمأ عراق مىخواند: نه از رومم نه از زنگم كه در جوابش راحت درآمد ماهور مىزنند كه همپرده است)
2.20: اين پرده ر هم عجب پردهاى است! هم.... هم.... هم... هم بيات راجعه:
منم من ميهمان هر شبت... سنگ تيپاخورده»
اشاره به عشاق: سُل
فايل5: دقيقه 30/5 همايون شجريان هم با پدرش زمزمه مىكند.
نتيجهگیری نهایی: با همين رويكرد كه عليزاده داد ماهور و بيداد همايون را تلفيق كرده (و به قول شجريان: داد در بيداد فرود مياد و بيداد در داد) و در خلالش جاهاى ديگر هم سر زده، گرچه خواننده آنقدر درخششى ندارد و آزادى عمل آلبومهايى مثل نوامركبخوانى را نداشته كه يكهتازى كند; ولى در كل تجربۀ عاليى است و كاش با ديگر نقاط مشترك دستگاهها هم آلبومهاى متعدد توليد مىشد و هزار نكته ناخورده در رگ تاك موسيقى ماست. مثلا يك آلبوم بر مبناى تلفيقِ فرض كن «عراق افشارى» با «درآمد ماهور» يا مخالف سهگاه و درآمد اصفهان يا مخالف چهارگاه و درآمد همايون و...
انتشار در وب عشق از زرنگار بعد از تبدیل به تکنمادی و تبدیل با مبدّل نور. هر كدام را ويرايش كردى در ديگرى اعمال كن!
اگر موسیقی اصیل ایرانی را به یک کشور تشبیه کنیم، دستگاهها در حکم شهرهای بزرگ این کشورند. این دستگاهها در یک تقسیمبندی عبارتند از: شور، ماهور، همایون، سهگاه و چهارگاه.
برخی از این شهرها آنقدر وسیعند که شهرکهایی را نیز تحت تابعیّت خود دارند. دستگاه شور پنج زیرمجموعه به اسامی: ابوعطا، دشتی، بیاتترک (بیات زند)، افشاری و نوا دارد و ماهور، راستپنجگاه را و همایون، بیات اصفهان را تحت پوشش میگیرد. به هر یک از این شهرکها مقام یا آواز گفته میشود.
گوشهها هم در واقع، کوچههای این شهرها و شهرکها را تشکیل میدهند. برخی کوچهها خود دارای فرعی هستند؛ برای مثال گوشۀ «کُردبیات» در ابوعطا خود از پسکوچههایی چند تشکیل یافته است.
در میان پنج دستگاه اصلی موسیقی اصیل ایرانی، «شور» دارای جایگاه ممتازی است و بدان «امّالآواز» اطلاق میشود؛ چرا که از بسیاری از دیگردستگاهها بدان گریز میزنند و در نغمات آن چرخش میکنند و دوباره به دستگاه اول باز میگردند.
کلاسهای ردیف آوازی، اغلب با تدریس نغمات شور آغاز میشود.
یکی از گوشههای زیبای دستگاه شور، گریلی یا گرایلی نام دارد که گویند اصلش «گریۀ لیلی» بوده و از قدیم تا به امروز مورد توجه خوانندگان و نوازندگان بوده است.
«گرایلی» حالتی دارد که الزاماً بر روی اشعاری دارای وزن عروضی «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (مفاعیلان)» قابل اجراست و چون حس و حال خوبی دارد، فقط بر روی یک بیت اجرا نمیشود و میتواند در قالب یک بستۀ موسیقایی عرضه شود.
این گوشه سه پسکوچۀ اصلی دارد که در کلاسهای تدریس آوازی (و سازی؟؟) هر کدام را در یک جلسه به هنرجو تدریس میکنند و یک هفته به او فرصت میدهند تا روی درس مشق کند.
گریلی را میتوان به شکل تفنّنی و سلیقهای با دیگر گوشههای دستگاه شور مثل «عشّاق» و «قرچه» آمیخت و خصوصاً در اجراهای سازی و بدون کلام، به بیاتاصفهان و شوشتری گریز زد و فروع دیگری بدان افزود و گوشه را گسترش داد؛ ولی پایهاش همان سه بخش است.
ده سال پیش نگارندۀ این سطور درس ردیف را در حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی قم در جنب مصلاّی این شهر در نزد حاج داود چاووشی (استاد ردیف که نزد اساتید سلف این شهر چون مرحوم حاج اکبر شحام و بعدترها استاد حمیدرضا نوربخش شاگرد برجستۀ حضرت شجریان تلمّذ کرده بود) تعلیم میدید. چاووشی گوشۀ گرایلی را روی این سه بیت معروف خواجه حافظ و در خلال سههفته به من آموخت:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغـــــر اندازیـم - فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیـم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقـــــــان ریزد - من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا ما به میخانه - که از پای خُمت یکسر به حوض کوثـــــر اندازیم
این ابیات، انطباق خوبی بر گوشۀ گریلی دارد و معنای مورد نظر شاعر به کمک ریتم و ضرباهنگ گوشه به خوبی القا میشود. تنها به دو نکته میتوان انگشت اشکال و انتقاد نهاد:
یکی تحمیلِ ضمّه به فای کلمۀ سقف است و دیگری فاصلهانداختن بین کلماتِ برافشانی، بشکافی، سازی و مو. که صلاح و صحیح نیست. گوش کنید به سه درسی که استاد چاووشی در حدود سال 77 شمسی به بنده دادند:
درس گرایلی قسمت اول / درس گرایلی قسمت دوم / درس گرایلی قسمت سوم
حس و حال خوب و شنوندهپسند گرایلی باعث شد که گروه سرود رادیو معارف که برنامههایش را در قم تولید و در سراسر کشور پخش و روی آنتن میفرستد، این گوشه را دقیقاّ بر روی همان شعر ردیف در استودیو اجرا کردند. سرپرست اجرا امیر زینلی (تعزیهخوان و ردیفدان موسیقی اصیل ایرانی) بود و خوانندگانی چون داود چاووشی و ذبیحالله معصومی که از شاگردان درجۀ یک و دوی حمیدرضا نوربخش بودند، در اجرا همکاری کردند. به لحاظ تقیّدات رادیو معارف که بنایش از روز اول بر عدم استفاده از ادوات موسیقی دستساز بشری و اکتفا به آلت موسیقی خداساز (حلق و حنجرۀ انسان) است، در قالب همخوانی (آکاپلا) ضبط شد. به ادّعای چاووشی این اجرا بدون تمرین قبلی و در یک نوبت ضبط شد و لابد از حداقلّ استاندارد لازم برای پخش سراسری برخوردار بود که بارها از رادیوی سراسری معارف پخش گردید.
فایل گرایلی اجرا توسط گروه سرود رادیو معارف قم >>> اینجا
حالا به عقبتر برمیگردیم. به سنوات قبل از پیروزی انقلاب که تصنیف گرایلی دستمایۀ استاد فرامرز پایور قرار گرفت تا با تنظیم زیبا و ناز خود آن را برای رادیو تلویزیون ملّی ایران تولید کند. رحمتالله بدیعی کمانچهاش را زد. دیگر همکاران؟؟
کار در نهایت تحت عنوان گلهای تازه شماره 166 به گلزار بیهمتای شعر و موسیقی ایران پیشکش شد. شعری که در این اجرا با صدای راست و درست محمّدرضا شجریان با نغمۀ گرایلی آمیخته است، این است:
شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بیهمتا
تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفش
بفرما لعل نوشين را كه زودش با قرار آرد
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
قبل از اینکه شجریان عشاق را بگیرد، ارکستر عشّاق میزند و سپس:
(گوشۀ عشاق:) شب صحبت غنیمت دان (گوشۀ قرچه:) که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد >>> اینجا
در خصوص کلام این اجرا گفتنی است: پژوهش: 97/9 از قرار معلوم این اشعار به اعتبار برخورداری از صلاحیّت وزنی که عرض شد و نیز حالت احساسیشان برای این اجرا انتخاب شده است. (آیا تصنیف قدیمی و انتخاب اشعار قدیمی است؟؟) و از یکدستی برخوردار نیست. دو بیت از کلام فوق از غزل حافظ با مطلع «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد» انتخاب شده؛ ابیات «شب صحبت غنیمت» و «خدا را چون دل ریشم» و الباقی افزودههایی از جاهای دیگر است. اگر به غزل حافظ بنگرید، بیتی در آن مییابید که در ترانۀ شجریان استفاده نشده؛ در حالی که ارتباط تامّی با داستان لیلی و مجنون دارد و برازندۀ گوشۀ «گریۀ لیلی» است:
«عماریدار لیلی را که مهد ماه در حکم است - خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد»
شاید وجه عدم انتخاب، غرابتِ کلمۀ «عماریدار» از فرهنگ عامه است؛ یا شاید موسیقی گریلی بر کلمات بیت خوش ننشسته است.
= استاد حسین علیزاده هم در نوار خوب «نوبانگ کهن» از گوشهی گرایلی سود برده است. ابیاتی که خوانندگان در این نوار با همخوانی آن به اجرای پرحسّ و حالی از گرایلی مبادرت میورزند، از حافظ است:
غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد جوابش تلخ و پنداری شکر زیـــــر زبان دارد
محبّت با کسی دارم کزو با خود نمیآیــــــد چو بلبل کز نشـــاط گل، فراغ از آشیان دارد
خوش آمـد باد نوروزی به صبـح از باغ پیروزی به بوی دوستان ماند، نه بوی بوستان دارد
با آنکه تناسب این غزل برای اجرای گوشهی گریلی، از غزل «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم» کمتر است، امّا مشکلات اشارهشدهی غزل مذکور را ندارد. تنها به خاطر جبر انطباق موسیقی گوشه بر آن، آهنگساز ناچار از کششهای اضافی در مصوّت واو در کلمهی دوستان و بوستان شده است.
>>> اینجا
حالا اجرای فاقد کلام گوشۀ گرایلی توسّط محمّدرضا لطفی و گروه شیدا را در اینجا بشنوید که (پژوهش: 97/9) در اواسطش سری به شوشتری و اصفهان میزند و دوباره به شور باز میگردد.
در آخر حقیر رضا شیخمحمّدی بر روی ابیاتی از غزل سعدی، برای اوّلین بار گوشۀ زیبای گریلی را مشق کردم:
گرم باز آمدی محبوب سیمانـــدام سنگیـــندل/ گل از خــــــــــــــارم برآوردی و خار از پا و پا از گل
گروهی همنشیــن من، خلاف عقل و دین من / بگیرند آستین من، که دست از دامنـــش بگسل
ز عقل اندیشههـــا زاید که مردم را بفرسایـــــد/ گرت آسودگی باید، برو عاشق شو ای عاقـــــــل
در این معنی سخن باید، که جز سعدی نیاراید/ که هرچ از جان برون آید، نشیند لاجــــــرم بر دل
>>> اینجا
فیلم اجرای دیگری از نغمۀ گریلی بر روی غزل فوق از سعدی. خواننده: شیخ، سهتار: محسن کیمیایی، ضبط: سال 1389 در استودیوی صدا و سیمای مرکز قم (شبکۀ نور)، پخش ~اردیبهشت 90: دریافت فیلم:
حجم 19/5 مگ (کیفیّت متوسط): از مدیافایر: اینجا / از پیکوفایل: اینجا / از تلگرام: اینجا
حجم 37 مگ (کیفیّت بالاتر): از مدیافایر: اینجا / از پیکوفایل: اینجا
این پست را تقدیم میکنم به حاصل همۀ دوستیها و دوستیابیهایم:
لعبتی از جنس فلسفه و وسوسه: وفا سبحانی
با آنکه سالها از انتشار نوار نقش پندار با صدای خوانندۀ مورد علاقهام علی جهاندار - شاگرد برجستۀ حضرت شجریان - و آهنگسازی سعید فرجپوری میگذرد، بهدلایلی چند تا امروز توفیق رفیق نشد تا در ضیافت شنیداری این نوار حضور یابم.
تحریرهای زلال و صدای پخته و جاافتادۀ جهاندار را از نوار قبلی او صبح مشتاقان خوب به یاد دارم و نیز خوب میدانم که استاد شجریان همواره از جهاندار به عنوان یکی از بهترین شاگردانش یاد میکند و در توضیحی که ضمیمۀ نوار «صبح» منتشر شده است، به این نکته اذعان میکند.
در نوار «نقش پندار» هم شاهد هنرنمایی این خواننده هستیم و نغمات مایۀ اصفهان را با حنجرۀ آمادۀ او میشنویم و لذت میبریم.
اما در این نوار یک خبط و خطای نابخشودنی از خواننده سرمیزند که بسیار عجیب و غریب به نظر میرسد. وقتی خوانندهای در حدّ علی جهاندار و در این سطح از کار حرفهای آواز دست به تولید میزند، وسواس بیشتری از او انتظار میرود؛ به خصوص که او در زمینۀ تولید فرآوردههای موسیقی کمکار هم هست.
در بیت آخر از این غزل زیبای حافظ که:
«صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم» شاعر میگوید:
«نیست امّید صلاحی ز فسادِ حافظ / چون که تقدیر چنین است، چه تدبیر کنم؟»
اما معالأسف خواننده در مقام ادای بیت، مرتکب اشتباه بزرگی میشود. به جای اینکه کلمهی «فساد» را به کلمۀ «حافظ» اضافه کند، کسرهی حرف دال از کلمهی «فساد» را به سکون و مکث بدل میکند و با این کار هم وزن شعر مختل میشود و هم معنا. بدتر اینکه او مصراع را دوبار تکرار میکند و بر خطا تأکید میورزد.
در مصراع دوم نیز خطای دیگر را میشنویم که البته درصد قبحش کمتر است. شاعر میگوید:
«چون که تقدیر چنین است، چه تدبیر کنم»
خواننده در مقام ادای این مصراع، حرف ساکن ت را در کلمۀ «است» با ضمه ادا میکند.
در واقع او در این بیت، حرفی را که باید ساکن ادا کند، متحرک میخواند و متحرک را ساکن میکند!
به وضوح پیداست که این نوار از کنترل نهایی یک ادیب و شعرشناس عبور نکرده است.
باز تأکید میکنم که بنده همواره از علاقمندان و مدافعان و مروّجان صدای «علی جهاندار» بودهام و نوار زیبا و مانای «صبح مشتاقان»ش را بارها و بارها شنیده و حتی برخی تحریرهایش را در کوه و دشت، تقلید کردهام و این مطلب را یک بار هم خدمت خود ایشان در تالار وحدت در مراسمی با حضور آقای شجریان ابراز کردم (همچنانکه خطاهای مورد اشاره را هم در نوبت دیگری به ایشان گفتم). دو فایل صوتی را ضمیمۀ پست حاضر میکنم:
۱. بخشی از نوار «نقش پندار» که خواننده در آن مرتکب خطا شده است.
>>> اینجا را کلیک کنید!
۲. لحظهای که حقیر در سالن انتظار تالار وحدت در تاریخ ۷/۷/۱۳۸۴در مراسم خانهی موسیقی با حضور استاد شجریان، نزد «علی جهاندار» رفتم و با ایشان گفتگو کردم و تحریر نوار «صبح مشتاقان» ایشان را درگوشی برایشان اجرا کردم.
>>> اینجا را کلیک کنید!
===============
امیدواریم استاد علی جهاندار از این حیث، دیگر از استادش محمدرضا شجریان تبعیّت نکرده باشد! در مواردی شاهدیم که شجریان نیز در اجراهای خصوصی و حتی کنسرتهایش که بعداً به صورت شرکتی به بازار آمده، مرتکب خطای ادبی شده است. در نوار «رسوای دل» طرف آ، دقیقهی ۵۵/۱۵ در آواز دچار خطای وزنی میشود. استاد، بیت زیبای سعدی را که صحیحش این است:
«اگر مراد نصیحتکنان ما این است / که ترک دوست بگویم تصورّی است محال» به صورت: «بگوییم» که موجب اختلال در وزن شعر شده است، ادا میکند و او نیز چون جهاندار، با تکرار، دوبار برخطا پای میفشرد. ظاهراً آنچه استاد را به خطا انداخته است، ضمیر جمع «ما» در مصراع نخست این بیت است.
برای شنیدن فایل صوتی این خطا >>> اینجا را کلیک کنید!
تماس با من: 09127499479 و t.me/qom44
![]() |