شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 
جرقه‌‏زدن ايدهٔ فیلم «عمامه» در نزد ابوالفضل آذربايجانى: ۹۷/۴/۲۰.
ترجيحاً اجراى اين نريشن با صداى «بهروز رضوى»
۱. عَمامه يا دستار كه بدان عِمامه يا عَمّامه هم گويند، چيست؟ چند متر (گز) پارچه كه به سر بپيچند. يك نماد. نشانه‌‏اى براى‏ صنفى. در كنار عبا و قبا (داراى يقهٔ گشاد مثل عدد ۷) و لبّاده (داراى‏ يقهٔ كيپ‌‏تر) و گاه دشداشه.
۲. واژه عَمامه صراحتاً در مصحف شريف نيامده است؛ اما از برخى‏ تعابير قرآن، برداشتِ عمامه شده است. از جمله از فرشتگانى ياد شده كه در سال دوم هجرت در جنگ بدر براى‏ امدادرسانى به مسلمانِ كم‌‏سپاه از آسمان نازل شدند. قرآن از اين‏ فرشتگان امدادگر با وصفِ «مُسوّمين» یعنى «نشاندار» یاد مى‌کند. برخى مفسّرين عنوان كرده‏‌اند كه مقصود از اين نشانه، عمامه است. شايد نگاه آنان به اين روايت از امام باقر عليه السلام است كه فرمود: «فرشتگان در جنگ بدر عمامه‌‏هاى سفيد بر سر داشتند.»
۳. عرب به پيچيدنِ عمامه بر سر، «تكوير» گويد. قرآن از «تكويرِ الشّمس» ياد كرده است: اِذا الشّمسُ كُوِّرَت. و عمامه در قسمت‏ فوقانى سر چون خورشيد مى‌‏درخشد. حافظ اين تصوير زيبا را شكار كرده و در غزليّاتش از تركيبِ «خورشيدْكلاه» بهره مى‏‌برد. چه تناسب‏ نيكويى دارد استفاده حافظ از واژهٔ «قبا» كه آن هم امروزه از نمادهاى‏ روحانيّت است:
بگشا بند قبا اى مَه خورشيدكلاه!
۴. نقل است كه پيامبر - كه درود حق بر او - با دست خود بر سر مبارك‏ على عليه السلام عمامه بست و دو دنباله براى آن از پيش و پس قرار داد و فرمود: «هكذا تكونُ تيجان‌ُ‏الملائكه»: تاجِ فرشتگان، چنين‏ است!
۵. گويند: در دو صحنه خداوند، مؤمنين را حتى اگر در شمار غيرعلما باشند، با عمامه خواسته است؛ يكى در حال نماز كه مستحب است‏ مسلمان چيزى به سر بپيچد و ديگر هنگام تدفين كه سزاست‏ پارچه‏‌اى بر سرِ ميّت ببندند.
۶. لباس روحانيون در ادوار پيشين كيفيّت‏‌هاى گوناگون داشته است. فلاسفه و حكيمان «جامهٔ بخارايى» و فقيهان و محدّثان جامه ديگر به تن مى‌‏كردند. استفاده از كلاه خمره‌‏اى و دستار در بين سخنوران و
واعظان متداول بود. نويسندگان «دراعه» مى‌‏پوشيدند كه آستين‌‏هاى‏ گشادى داشت و ابزار كتابت در آن قرار مى‏‌گرفت.
۷. استفاده از رنگ عمامه براى تفكيك طلاب از حيث انتساب يا عدم‏ انتساب به حضرت فاطمه كه درود حق بر او، امر نوظهورى است‏ كه به دهه؟؟ مربوط است. رنگ سفيد عمامه براى شيوخ و رنگ سياه‏ و تفنّناً سبز براى سادات در نظر گرفته شد.
(تصوير مقام معظّم رهبرى با عمامه سفید و آیةالله سيد حسن شالى با عمامه سبز)
س.م.ص: عمامهٔ آبی بروجردی
عمامهٔ قرمز یزید در تعزیه
۸. ظاهراً در اعصار پيش اين تفكيك رنگى وجود نداشته است. در فيلم امام على(ع) «مالك اشتر» شخصيّت معروف زمان‏ على(ع) گاه با عمامه سياه و گاه سفيد ظاهر مى‌‏شود:
(راش‌‏هاى مربوط اين دو در يك قاب)
۹. استفاده از عمامه در برخى مناطق، مختص طلاب حوزه نيست. در برخى استان‌‏هاى كشور از جمله خراسان، بازاريان سنّتى هم دستار به سر مى‏‌پيچند.
(تصوير) نزدیک میدان مطهری قم یک عطار دستارپیچ داریم. س.م.ص
۱۰. عمامهٔ باز، طولى بين ۶ تا حدود ۱۱ متر دارد.
جنس پارچهٔ عمامه‏‌اى‏؟
۱۱. همه‌ساله طلاّب مدارس كشور در مناسبت‏‌هايى چون شب ۱۵ شعبان مصادف با ميلاد مسعود حضرت ولى‏‌عصر(ع) طى مراسمى با حضور بزرگان حوزه به كسوت روحانيت ملبّس مى‏‌شوند كه به آن «مراسم‏
عمامه‏‌گذارى» و گاه به‏ طنز «تاجگذارى طلاب» مى‏‌گویند!
(راش عمامه‌‏گذارى طلاب توسط باريك‌‏بين و تاكندى)
۱۲. معمّم‏‌شدن خصوصاً در ماه‌‏هاى اول براى طلبه ايجاد محدوديّت‏ مى‏‌كند. طلابى كه تا پيش از آن به راحتى براى تردّد از دوچرخه و موتور استفاده مى‌‏كنند يا در رفتارها و كنش‏‌هاى عادى مثل بقيهٔ مردم آزادند، همزمان با معمّم‏‌شدن توفيق اجبارى مى‏‌يابند كه‏ بيشتر مبادى آداب گردند.
(راش موتورسوارى فرد معمم مسن به حالت هندزفزی!)
۱۳. عمامه از حيث ايجاد محدوديتِ خودخواسته گاه به تقوى تشبيه‏ مى‌‏شود:
(راش: نطق تاكندى كه عمامه از شئون تقواست.)
۱۴. طلاّب بعد از معمّم‏‌شدن، مقيّد به پوشش دائمى لباس هستند. جامعه ديد مثبتى نسبت به طلّاب دولباسه ندارد.
(راش: نطق تاكندى كه عمامه را در جبهه كه مى‌‏رويد، كنار نیندازيد.)
۱۵. برخى اهل علم براى حفظ عمامه و پرهيز از برداشتنش، سختى‌‏هاى زيادى به خود داده‌‏اند. در دورهٔ اختناق رضاخانى كه براى‏ عمامه محدوديّت‌‏هايى ايجاد شد، برخى علماى قزوين به مدّت ۱۶ سال تا آخر عمر در روستاى آباء و اجدادى خود به حصر خودخواسته تن در دادند تا ناچار از برداشتن عمامه نشوند.
۱۶. در واقعهٔ خرداد ۴۲؟؟ (حملهٔ كماندوهاى رژيم شاه به مدرسهٔ فيضيّه)‏ مَبادى ورود به قم براى معمّمين با محدوديّت‏‌هايى همراه شد. برخى از معمّمين كه در شهرهاى اطراف‏ به سر مى‌‏بردند و براى ورود به قم شرط شده بود كه عمامه از سر بر دارند، مسير قزوين به قم را رها كرده و با طى مسيرى به طول چند برابر از راهِ ميانه و... بعد از ساعت‏‌ها تأخير به قم وارد شدند و عمامه را بر سر خود حفظ كردند.

۱۷. از زمان معصومين عليهم ‏السلام به اين سمت، حكّام جور در برهه‌‏هايى‏ عمامه را مورد هتك حرمت قرار دادند. در خلال واقعهٔ عاشورا ردا و عمامهٔ سيّدالشّهدا كه سلام خدا بر او باد، از او جدا شد. به تعبیر مقتل: «مسلوبُ‏‌العمامة و الرّدا».
دست‌‏نشاندگان خليفهٔ عباسى، امام صادق عليه السلام را بدون عمامه‏ به محضر خليفه مى‌‏برند.
- پژوهش در خصوص دیگر هتک حرمت‌ها به ائمّه)
۱۸. حكومت رضاخانى و محمّدرضاخانى برخى از علماى معروف‏ بلاد مانند؟؟ را خلع لباس مى‌‏كنند.
امام خمينى رحمةالله عليه در مدّت تبعيد در تركيه اجازهٔ به تن كردنِ‏ لباس روحانيّت را نداشت و همراه با فرزندش مرحوم آقا مصطفى‏ بدون عمامه در انظار ظاهر شد: (عكس ايشان و فرزندش)
۱۹. در مقطعى در زمان رضاشاه، دولت؟؟ مجوّز عمامه صادر مى‏‌كرد.
(عكس يك اجازه‏‌نامهٔ عمامه)
۲۰. در برخى مواقع، عمامه از سربرداشتنِ معمّمين علل ديگرى داشته‏ است. گاه حوادثى باعث مى‌‏شود كه عمامه از سرِ فرد بيفتد. در روز ورود امام راحل‏ به ايران در ۱۲ بهمن ۵۷ در اثر ازدحام جمعيّت،‏ عمامه از سرشان باز مى‌‏شود:
(راش صحنهٔ فوق)
(راش: افتادن عمامه از سر مرحوم شيخ عبدالقهّار ناصحى در روزهاى ارتحال امام در مسجدالنبی قزوين در خرداد ۶۸ در اثر فشار جمعيت عزادار. دقیقه ۱۲ فایل cap0427_009)
(راش: بازشدن عمامهٔ تاكندى در حين سخنرانى در حسينيهٔ امامزاده‏ حسين قزوين)
۲۱. در برخى مقاطع علما خود به شكل تعمّدى مبادرت به برداشتنِ‏ عمامه از سر مى‌‏كنند. برخى وعّاظ و خطبا در حين مصيبت‌‏خوانى‏ سيد و سالار شهدا عمامه بر روى زانو مى‌‏نهند:
(راش: عمامه از سربرداشتنِ شيخ حسين انصاريان در هنگام‏ مصيبت‌‏خوانى.)
(راش: بر عمامه‏‌كوبيدن و عمامه از سربرداشتن و پرت‏‌كردن شهيد حكيم در حين مقتل‏‌خوانى)
۲۲. برخى علما براى ابراز صميميّت و عدم وابستگى به آداب، بدون عمامه و تنها با عرقچين در انظار ظاهر مى‏‌شوند:
(راش از امام در حضور مسئولين در بيتشان بی‌عمامه)
۲۳. برخى علما (تصوير مرحوم آیةالله حائرى شيرازى) براى ابراز عدم وابستگى به شئون دنيوى در هنگام استراحت در مواقعی چون اجلاسيهٔ خبرگان، عمامه را مثل بالش زير سر مى‌‏گذاشتند. (راوی: تاکندی)
۲۴. در ميان علما، سنّتِ نيم‏‌بازكردن عمامه كه از آن به «انداختن‏ تحت‌‏الحَنك» ياد مى‏‌شود، وجود دارد. اين حالت در حين اقامهٔ نماز توصيه شده است:
(تصوير مرحوم آیةالله باريك‌‏بين با تحت‏‌الحنك)
(راش از شيخ‌‏ رضا محمدى در جبهه در صف جماعت با تحت‌‏الحنك)
۲۵. عمامه‏‌بستن در ميان روحانيون شيوه‌‏هاى متفاوتى دارد: برخى عمامه را روى سر مى‏‌بندند.
(راش: عمامه‏‌پيچى تاكندى در فايل
كپچرشده از cap2060_660/ MiniDV
(روى تصوير تاكندى اين دعا با لحن عرفانى قرار گيرد: أللّهم تَوِّجْنٖى بتاجِ الكرامة و العزِّ و القبول)
و برخى روى زانو (تصوير شيخ شمالى: آقاى دوستى در جلوى‏ مدرسهٔ شيخ‌‏الأسلام قزوين كه روى زانو عمامه مى‌‏بندد.)
طبق روايات، بستن عمامه بر روى سر و در حال ايستاده مستحب است.
(راش: شيخ صادق مرادى در حال تازدنِ عمامه كه از اين سرِ اتاق به آن‏ سر كشيده شده است.)
(عكس از همين حالت كه برخى عكاسان حرفه‏‌اى در مدارس حوزهٔ علميه‏ گرفته‏‌اند.)
۲۶. حالت‏‌هاى عمامه‌‏بستن متفاوت است. گاه محكم و شقّ و رق‏ است: (تصوير عمامهٔ شيخ رستگارى قزوينى يا مانند آن) گاه‏ خراباتی و ژوليده‌‏وار (تصوير علامه طباطبايى در اواخر عمر).
مدل‏‌هاى عمامه‌‏پيچى هم گوناگون است: (تصوير عمامهٔ شهيد مطهرى و شيخ حسن روحانى. حالت، اندازه و نوع تازدنِ‏ پارچه عمامه و نوعِ بستن باعث ايجاد مدل‌‏هاى مختلف عمامه‏ مى‌‏شود كه از آن با عناوينِ طبرستانى، قمى، نجفى، عربى و غیره ياد مى‌‏كنند.
(تصوير علماى مختلف با عمامه‌‏هاى گوناگون كه در روضهٔ شيخ على زند قزوينى گرفتى)
۲۷. در انقلاب شكوهمند انقلاب اسلامى ۵۷، عمامه از حيث‏ نشانه‏‌شناسى معناى تازه‏‌اى يافت. برخى سخنرانان انقلابى در خلال‏ سخنرانى‌‏هاى افشاگرانه عليه شاه كه بيم دستگيرى‌‏شان مى‌‏رفت، شجاعانه ابراز كردند: عمامه‌‏هاى ما كفن‏‌هاى ماست كه هميشه‏ همراه داريم و اين شعر را تداعى مى‏‌كرد:
مى‌‏برم منزل به منزل‏ چوب دار خويش را:
(راش: شيخ حسين احمدى در حال شعارِ «عمامه‌‏ها كفن شود / دشمن‏ ريشه‏‌كن شود»)
۲۸. در واقعهٔ خونبار فيضيّه سال ۴۲؟؟ حضور نمادهاى روحانيّت‏ مثل نعلين‏، عمامهٔ خونين در كنار قرآن‏ و كتب درسى‏ پاره‌‏شده كه در راهروهاى مدرسه دارالشّفاء روى زمين ريخته شده‏ بود، به تصاوير ماندگار انقلاب روحانيّت تبديل شد.
۲۹. در برخى مقاطع، عمامه خود ابزارِ شهادت بوده است! شهيد سيّد حسن مدرّس توسط ايادى دشمن در حال اقامه نماز در منزلش با عمامه‌‏اش‏ خفه مى‌‏شود. امام: آخوندهای ساواک را عمامه‌شان را بردارید. (کتاب ولایت فقیه ص ۱۴۸)

۳۰. در سنوات دفاع مقدّس در جبهه‏‌هاى جنگ، عمامه بر سر طلاب‏ جوان كه لباس رزم بر تن داشتند، نمادِ تزريق روحيّه به جنگاوران‏ بود. به طلاب با چنين هيئت «ماشين روحيّه» اطلاق مى‏‌شد.
۳۱. در كوران عمليّات‏‌ها گاه عمامه‌‏ها وجه كاربردى ديگرى مى‏‌يافت‏ و براى بستنِ زخم مجروحين در كنار چفيه از آن استفاده مى‌‏شد.
۳۲. در جريان مبارزات شاه‌‏ستيزانه، عمامه كاركردى اطّلاعاتى و امنيتى داشت. برخى طلاب مبارز با تعويض رنگ عمامه به‏ فريب‌‏دادن نيروهاى ساواك و ردگم‌‏كردن و فرار از دست تعقيب‏‌گران‏ مى‌‏پرداختند:
(تصوير شهيد اندرزگو با عمامه سياه و نيز سفيد)
(راش: بخش‌‏هاى مناسب از فيلم سينمايى «تیرباران»، على‌‏اصغر شادروان)
۳۳. عمامه را شفیع قرار دادن: ۱. اشارهٔ سیدالشهدا در عاشورا که عمامه پیامبر سر من است. در فتنهٔ استان‏‌شدن قزوين در دههٔ ۷۰ جهت صيانت از جان مردم، عمامه كاربردى تازه يافت. در يك صحنه يكى از روحانيون معروف‏ قزوين (تاكندى) در مقابل ساختمان كميته انقلاب اسلامى قزوين‏ در تقاطع خيابان خيام و... در حاشيهٔ مسجد امام حسين(ع) به سمت‏ نيروهاى گارد ويژه كه با مردم درگير بودند، مى‌‏دويد. عمامه‌‌‏ را از سر برداشته به دست گرفته بود و براى شفاعت فرياد مى‌‏زد: به حرمت اين، تيراندازى نكنيد! (اين بخش موشن‏‌گرافى‏ كار شود)
۳۴. برخى علما از عمامه براى تمثيلات خود در حين نطق بهره‏ مى‌‏برند:
(راش: تاكندى: فكر نكنيد اگر در انتخابات رأى آوردم، مغرورانه‏ عمامه‌‏ام را كج مى‌‏گذارم!)
(راش: شيخ قرائتى در حين نطق، گوشه عمامه‌‏اش را باز مى‌‏كند و عملاً نشان می‌دهد چگونه در مقطع كمبود آب در قم، طلاب ناچار بودند آب‏ را با پارچه صاف كنند و كِرم‌‏هاى كوچك شناور در آب به نامِ شوجه را بگيرند.)
۳۵. در سنوات جنگ تحميلى، طلاب معمّم براى رسيدن به چابكى‏ ناچار از تن‏‌درآوردن قبا و عبا و پوشيدن لباس رزم يا لباس ضدّ گاز شيميايى مى‌‏شدند. اغلب عمامه را بالاى سر حفظ مى‌‏كردند:
(تصوير آیةالله مشكينى عمامه‌‏برسر و لباس رزم بر تن)
(راش: تاكندى در سال ۶۶ در خلال عمليات والفجر ۱۰ در جبههٔ‏ غرب عمامه بر سر و لباس ضدّ گاز شيميايى بر تن) گاه حضور در بحبوحهٔ خطر باعث مى‏‌شد كه عمامه را هم از سر بردارند:
(تصوير مرحوم باريك‌‏بين با كلاه‌‏كاسك و عبا كه درازكش پشت‏ خاكريز است؛ نيز شهيد محراب آیةالله مدنى)
۳۶. عمامه مانع فعّاليّت‌‏هاى فرادرسى طلاب نبوده است و شمارى از آن‏ها با همان لباس مشغول كارهايى نظير كشاورى يا ذوق‏‌آزمايى در يكى از رشته‏‌هاى هنرى يا صنعتى هستند.
(تصوير مقام معظّم رهبرى معمم در حال كشاورزى)
(راش: تصوير رضا شيخ‌‏محمدى در مراسم عمامه‌‏گذارى مسجد مهديّه در ۱۵ شعبان ۱۴۰۷ ق با عمامه در حال‏ عكّاسى. ۶۶/۱/۲۵
۳۷. از آنجا كه هر شیء اصيلى، بدل دارد و قابل جعل و نمونه‏‌سازى‏ غيرواقعى است، اين ماجرا دامنگير قشر روحانيّت هم شده است. امام‏ خمينى به شدّت از اسلام آمريكايى و آخوندهاى دربارى اظهار بيزارى مى‌‏فرمود:
(بخشى از پيام امام كه خون دلى كه من از اين قشر خوردم از كمتر قشرى خوردم.)
۳۸. نقد کسانی كه از لباس روحانیت سوءاستفاده كرده‌‏اند.
امام خمينى در يكى از نطق‏‌هايش تصريح مى‌‏كند: شيخ كه دزدى‏ نمى‏‌كند و قبل از هر سرقتى، عمامه را از ما آخوندها دزديده است.
به یکی از مراجع نجف گفتند طلبه‌ای دزدی کرده. گفت نگید طلبه. بگید یک دزد لباس طلبگی به بر کرده؟؟
يك جا حضرت امام حتى با صراحت به لزوم خلع لباس برخى‏ روحانيّون كه به ناحق اين لباس را به تن كرده‌‏اند، مى‏‌پردازد؟؟
۳۹. در برخى متون ادبی نسبت به عمامه نگاه انتقادى وجود دارد. در شمارى از اشعار ادبيّات به زبان‏‌هاى مختلف توصيه مى‏‌شود كه فريبِ بزرگى برخى عمامه‏‌ها را نباید خورد:
مردى به ريش و كفش و كلاه و عمامه نيست‏ -
اين ساز و برگ‏‌ها نشود مرد را شعار -
مردى به فضل و دانش و تقوى‏ و طاعت است‏ -
زين چار چيز اگر بُودت، آدمى شمار!
- شعر به زبان آذرى:
بُرْكَهْ اگر وِرْسِلَه مردم سلام‏ -
بُرْكْچو دوُكانى اُلُرْ بيت‌‏الحرام!
اگر قرار باشد مردم به كلاه سلام دهند، دُكانِ كلاه‏‌فروش، بيت‏‌الحرام‏ خواهد شد!
- به ايرج‌‏ميرزا منسوب است:
گر ريش بُود مظهرِ اسلام - بزغاله بُود حجةالإسلام‏
- دل كه پاكيزه بُود جامهٔ ناپاك چه باك؟ -
سر كه بى‌‏مغز بود، نغزىِ دستار چه سود؟!
- سعدى گويد: كدو سربزرگ است و بى‏‌مغز نيز
- مخور صائب فريب فضل از عمّامهٔ زاهد -
كه در گنبد ز بى‌‏مغزى صدا بسيار مى‌‏پيچد!
- در برخى روستاهاى الموت اين جمله رواج دارد:
«خر را به خايه مى‌‏شناسند و ملا را به عمامه!»
در امثال و حكَم دهخدا ديدم: «خر نر را از گُندَش شناسند» و منظور از گُند، خايه است.
- عمامه ملاك نيست پلاك است! اگر هم ملاك باشد، بايد واقعى باشد. چيزى كه سرِ بعضى‏‌هاست عمامه نيست و چند متر پارچه است. به‏ قول علاّمه حسن‌‏زاده آملى به نقل از شاگردش یزدان‌پناه در تلویزیون: بعضى‌‏ها «درازقبا» دارند نه لباس‏ روحانيت!

۴۰. استفاده از عمامه‌‏به‏‌سر در فيلم‌‏هاى طنز مثل مارمولك و رسوايى؟؟
۴۱. جمع‌‏بندى نهايى؟؟


برچسب‌ها: تاکندی, باریک‌بین, امام خمینی, قزوین
 |+| نوشته شده در  یکشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۷ساعت 14:0  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا